سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نهج البلاغه

ارزش نیکوکاری

حکمت 422 نهج البلاغه:(ارزش نیکوکاری)

***در قسمت اول حکمت به این موضوع اشاره شده که کار خیر را حقیر نشمارید. در آیه 7 سوره زلزله آمده است که " هر کس به اندازه ذره ای کار خیر کند پاداشش را میبیند." حالا چه رسد که این کار با اخلاص هم باشد.
***روزی عده ای از ثروتمندان به خدمت رسول خدا رسیدند و پرسیدند ما چه چیزی انفاق کنیم؟ همان موقع آیه 215 سوره ی بقره نازل شد " یَسْأَلُونَکَ مَاذَا یُنْفِقُونَ  قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوَالِدَیْنِ وَالْأَقْرَبِینَ وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ  وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ "." از تو سؤال کنند که چه انفاق کنند؟ بگو: هر چه از مال خود انفاق کنید درباره پدر و مادر و خویشان و یتیمان و فقیران و در راه ماندگان رواست، و آنچه نیکویی کنید خداوند بر آن آگاه است." خدا سوال را تغییر میدهد که یعنی تنها نگویید چه انفاق کنیم بلکه اینکه با چه نیت و به چه کسی انفاق کنید مهم است. اگر غیر از این بود افرادی که فقیر بودند دیگر توفیق کار خیر نصیبشان نمیشد.
***در روایت است که " اگر خواستی کار خیری انجام دهی آن را به تاخیر نینداز زیرا شاید آن لحظه ، لحظه ای خاص باشد. "ممکن است آن کار خیر سرنوشت کل زندگیت را عوض کند.
***در قسمت دوم حکمت به این موضوع میپردازد که نعمت هایی که به دست شما می آید خیلی وقت ها برای این است که در راه درست از آنها استفاده کنید اگر از آنها استفاده نکنید خدا آن نعمت را از شما میگیرد و به یک بنده ی دیگر میدهد. برای همین نگویید که فلانی سزاوارتر است زیرا  خدا این نعمت را به تو داده که با آن کاری انجام دهی و اگر آن فرصت را از دست بدهی ، فرصت نصیب فرد دیگری خواهد شد.

منبع: شرح صوتی حکمت از سایت http://ali121.com/


حکمت 421 نهج البلاغه

شرحی بر حکمت 421 نهج البلاغه:

عقل چیزی است که خداوند به همه ی انسان ها عطا کرده است پس همه ی آدم ها خوبی و بدی را تشخیص میدهند.حال اگر انسان ها به هر قدمی که در زندگی برمیدارند دقت کنند که آیا در مسیر رشد و کمالشان هست یا خیر ، این عقل به مرور کامل تر میشود.

شاید بعضی ها با خود فکر کنند که حال که همه ی ما عقل داریم دیگر چه نیازی است که به دنبال علم برویم؟! اما باید بدانیم که بدون علم عقل فعال نمیشود انسان باید معلومات علمی داشته باشد تا با عقلش آن را افزون کند.

خداوند در آیه 43 سوره ی عنکبوت میفرمایند:

"وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ  وَمَا یَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ"   " این مثل ها را برای مردم میزنیم ولی جز اهل معرفت و دانش در آن تعقل نمیکنند."

منبع: http://ali121.com 


نهج البلاغه , • نظر

منظور امام علی (ع) در این حکمت این هست که هیچ کس نمیتواند از قبول شدن یا نشدن اعمال خود نزد خداوند اطمینان داشته باشد چراکه بعضی از اعمال ممکن است به دلیل نیت نادرست یا تظاهر و خودنمایی  مورد قبول واقع نشود و هم چنین کسی نباید کوچکترین کارهای خیر خود را ناچیز بشمارد زیرا که ممکن است همان کار کوچک خالصانه مورد رضایت خداوند متعال واقع شود. بنابراین زندگی مومن میان خوف و رجاست بدان معنا که مومن نباید آن چنان خودش را غنی بداند که سرکش شود و نه آن چنان خودش را فقیر بداند که دچار یاس شود.  دعایی از رسول خدا:"اللهم اعوذ بک من کل فقر ینسینی و اعوذ بک من کل غنی یطقینی" خدایا به تو پناه میبرم از هر فقری(چه مادی چه معنوی) که مرا به فراموشی از یاد تو بیندازد و به تو پناه میبرم از توانگری که مرا به سرکشی کشاند.

تفسیر حکمت 452 نهج البلاغه:

منظور امام علی (ع) در این حکمت این هست که هیچ کس نمیتواند از قبول شدن یا نشدن اعمال خود نزد خداوند اطمینان داشته باشد چراکه بعضی از اعمال ممکن است به دلیل نیت نادرست یا تظاهر و خودنمایی  مورد قبول واقع نشود و هم چنین کسی نباید کوچکترین کارهای خیر خود را ناچیز بشمارد زیرا که ممکن است همان کار کوچک خالصانه مورد رضایت خداوند متعال واقع شود.

بنابراین زندگی مومن میان خوف و رجاست بدان معنا که مومن نباید آن چنان خودش را غنی بداند که سرکش شود و نه آن چنان خودش را فقیر بداند که دچار یاس شود.


دعایی از رسول خدا:"اللهم اعوذ بک من کل فقر ینسینی و اعوذ بک من کل غنی یطقینی" خدایا به تو پناه میبرم از هر فقری(چه مادی چه معنوی) که مرا به فراموشی از یاد تو بیندازد و به تو پناه میبرم از توانگری که مرا به سرکشی کشاند.

منبع : سایت http://hadith.net/ خلاصه توضیحات استاد احمد غلامعلی


نهج البلاغه , • نظر

تفسیر حکمت 448 نهج البلاغه:  حکایتی از گلستان سعدی:  غلامی وارد کشتی شد، چون اولین بار بود که دریا را می‌دید، شروع به بی‌تابی و گریه و زاری کرد. هرچه با او به مهربانی صحبت می‌کردند، آرام نمی‌گرفت.   فردی دانا به خدمه کشتی گفت که غلام را توی دریا بیندازند. وقتی  چند بار توی آب بالا و پایین رفت، او را بیرون آوردند. غلام از آن به بعد گوشه‌ای نشست و ناآرامی نکرد.  فرد دانا گفت: تا وقتی که مصیبت را ندیده بود، قدر سلامتی و امنیت کشتی را نمی‌دانست. قدر آرامش کشتی را کسی می‌داند که به مصیبت غرق شدن توی دریا گرفتار شده باشد

تفسیر حکمت 448 نهج البلاغه:

 

حکایتی از گلستان سعدی:

غلامی وارد کشتی شد، چون اولین بار بود که دریا را می‌دید، شروع به بی‌تابی و گریه و زاری کرد. هرچه با او به مهربانی صحبت می‌کردند، آرام نمی‌گرفت.

 فردی دانا به خدمه کشتی گفت که غلام را توی دریا بیندازند. وقتی  چند بار توی آب بالا و پایین رفت، او را بیرون آوردند. غلام از آن به بعد گوشه‌ای نشست و ناآرامی نکرد.

فرد دانا گفت: تا وقتی که مصیبت را ندیده بود، قدر سلامتی و امنیت کشتی را نمی‌دانست. قدر آرامش کشتی را کسی می‌داند که به مصیبت غرق شدن توی دریا گرفتار شده باشد